۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

گزارش ارسالی برای جمعی از فعالین کارگری

«در محیط کار بودن 50 درصد قضیه است،

مساله اصلی اینست که یک سازمانده خوب باشید...»

گزارش ارسالی برای جمعی از فعالین کارگری (جافک)

سخنی کوتاه:

    آنچه كارگران ایران را اسیر این وضع كرده، نظام سرمایه داری حاكم است. جمهوری اسلامی پرچمدار استبداد پوسیده مذهبی و پاسدار نظم سرمایه داری است. این نظام از روزی كه بر سر كار آمده نشان داده كه زبان خوش سرش نمی شود. روش و منش جمهوری اسلامی، سانسور و چماق و زندان و شكنجه و ترور، تجاوز و سنگسار و اعدام است..
جمهوری اسلامی ضد کارگران است، ضد آن كارگرانی است كه وضع موجود را تحمل نمی كنند و بی هراس از احضار و تهدید و اخراج، و حتی زندان و شكنجه و مرگ، دست به مقاومت و اعتراض می زنند. به همین علت كارگران معترض را سركوب میكند؛ كارگران مبارز و فعالان جنبش كارگری را گاه تك به تك و گاه دستجمعی بازداشت می كند؛ و وجود تشكل های مستقل كارگری را تحمل نمی كند. جمهوری اسلامی  ضد آن كارگرانی است كه می كوشند علت و ریشه های این وضع را بهتر و عمیق تر بشناسند؛ تشنه آگاهی انقلابی، همبستگی طبقاتی و متحد و متشكل شدن علیه نظم موجودند. كارگرانی كه به جای ارجح دانستن منافع فردی و حتی منافع جمع محدود خود در یك كارخانه و كارگاه، به منافع عمومی و اساسی  طبقه كارگر  فكر می كنند و در زندگی  و مبارزه خود، رسالت و اهداف بزرگتری را جستو جو می  كنند. (جافک)

… پارسال حدود همین روزها بود که برای کاری به این چاپخانه آمده بودیم، اما تفاوت فاحشی با اون زمان داشت. واقعیتش کمی جا خوردیم! دیگر اون حال و هوای پارسال رو نداشت، سراغ بعضی از کارگران را گرفتیم. از تعداد کارگرانی که در بخش های مختلف کار میکردند دیگر خبری نبود. از تعداد 18 نفری که پارسال اینجا کار میکردند تنها 6  نفر هنوز به ادامه کارشان در آنجا امید داشتند.
از دوست کارگری که مشغول کار روی سفارشات ما بود، سراغ همان کارگر با تجربه ای را گرفتیم که پارسال با او گفتگو کردیم. با انگشت اشاره به نقطه ای کرد، متوجه حضور او درگوشه ای شدیم که مشغول حرف زدن با دو سه نفر بود، که به نظر می آمد از مدیران نشریات مختلف بودند.
 مدت زمانی طول کشید تا  اون کارگر با تجربه را ببینیم،  با این دوستمان کمی گپ زدیم. اولین سئوالی که کردیم این بود که بقیه کارگرا کجا هستند هنوز جمله ما تمام نشده بود که....
: اخراج شدند.
 (به نظر می آید که فهمیده سئوالات ما حول و حوش چه مسائلی است، پیش دستی میکند و از ما سئوال می کند)
: شما اوضاع کاریتون چطوره؟
خراب! ما هم مشکلات خودمون رو داریم.
: اخراجی هم داشتید؟
نه.
:خوش بحالتون!
خوب در عوض ما هنوز عیدی سال 90 رو نگرفتیم و افزایش حقوق هم هنوز وضعیتش مشخص نیست.
: شما به این میگید خراب؟!
سئوال می کنیم، نمی شد کاری کنید بچه ها اخراج نشن؟
: بالاخره اینا هم مجبور بودن که یک سری رو اخراج کنند. البته مدیر اینجا آدم بدی نیست، و با توافق او بعضی از بچه ها به اداره کار شکایت کردند وتوانستند بیمه بیکاری بگیرند. یکی دو نفر دیگر هم که رفتند، در پخش نشریات کار کنند.
سلام..
: به به شما هنوز زنده اید؟ چه خبرا؟ پارسال دوست امسال ....
مرسی شما خوبید؟
: تشکر  بد نیستیم. باز که سرک کشیدید؟
نه زیاد. اتفاقا شما رو اون گوشه دیدیم که داشتید با چند نفر گپ می زدید
: آره، یکی دو تا از دوستان نشریات بودند.
آقا چه اتفاقی افتاده؟ اینجا چرا اینقدر سوت کور شده.
: تعجب نداره، وضعیت اقتصادی  بد بشه این اتفاقات خواهد افتاد.
: بچه ها چیزی برای خوردن نداریم، تنها اون پشت چای است اگه میخواهید خودتان بریزد بخورید فعلا مدیر نیست!
 نه مرسی،
یعنی واقعا وضعیت اقتصادی چاپخانه اینقدر بد شده؟
 : اگه یادتان باشد پارسال کاغذ بین 25 تا 35 هزارتومان بود و امسال در  همین یکی و دو ماه اخیر بیش از 60 تا 80 درصد گران شده، هر بند کاغذ در حال حاضر حدود 75 هزارتومان شده. خوب این گرانی باعث ورشکستگی چاپخانه ها شده. همین منطقه ای که ما هستیم چیزی حدود 7 تا 8 چاپخانه تعطیل شده، و این یعنی بیکاری 150 تا کارگر (همراه با خانواده 600نفر). واقعا اگر مسئله گرانی کاغذ حل نشود ادامه حیات نشریات و روزنامه های مستقل غیر ممکن می شود. حتی آمار های دولتی هم تعطیلی 50 چاپخانه را تائید می کند.
اما ما شاهد واردات کاغذ از چین هستیم؟
: ناتوانی کارخانه‌های داخلی از تامین نیاز بازار، افزایش واردات را به همراه دارد، اما افزایش بهای دلار این راهکار را نیز به شکست کشانده است. در سال جديد قيمت كاغذ، افزايشی در حدود ۸۰ درصد داشته است. در كنار اين افزايش قيمت، واردكنندگان كاغذ و واسطه‌ها (که البته همه آنها یک جورهائی به مافیای حکومتی وصل هستند)، شرايط خود را به بازار تحميل كرده‌اند. وقتی قیمت کاغذ افزایش می یابد توليد هم كم می‌‌شود و چاپخانه‌ها به مشكل برمی‌‌خورند و تمام صنايع مرتبط با آن هم تحت تاثير قرار می‌‌گيرند و بلافاصله اولین بازخورد آن تعدیل نیرو و هزینه های جانبی است.

شما صحبت از خطر تعطیلی نشریات و روزنامه‌های مستقل! در ایران کردید؟

: نه ببینید اشتباه برداشت نکنید. مستقل از دولت منظور است. یعنی بخش خصوصی (تازه نه با عناصردولتی، خصوصی)، چون بخش دولتی که مشکلی از نظر کاغذ و یارانه و وام ندارند. مثلا روزنامه کیهان، ایران، همشهری چه مشکلی دارند؟ یا مثلاً رقم بودجه ای نشریات مذهبی که در استان قم تخصیص یافته مگر مشکلی دارند؟
اما همین نشریات مستقلی که گفتید افزایش قیمت داشتند؟
درست. اما چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یعنی گرانی تحمیل شده به مردم باعث می شود که به آنها فشار آورده شود و تقاضا کم شود و با این وضعیت نشریات مستقل چاره ای جز تعطیلی ندارند. شما امسال نمایشگاه کتاب حتما رفتید؟
بله.
به جز نشریات مذهبی (یعنی دولتی، نهادی) و کتب درسی چیزی دیگر هم میشد دید!؟.
با تعطیلی کارخانجات و کارگاه های کوچک و در پی آن اخراج کارگران، این سئوال مطرح میشود که کارگران وقتی دیگر محیط کار ندارند چگونه تشکل های خود را به وجود بیاورند؟
ابتدا باید دو  تا موضوع را از هم تفکیک کرد 1- مسئله بیکاری در جامعه تنها مسئله جامعه کارگری نیست در واقع موضوع مربوط به عموم کارگران و مزد بگیران و کل جامعه است.
2- مسئله تشکل یابی کارگران و زحمتکشان تنها در محیط کار نیست. این تشکل یابی می تواند در بخش های مختلف جامعه صورت بگیرید. هر چند نبود محیط کار تاثیرات خود را خواهدگذاشت. به طور مثال: ما می بینیم که خیلی از سندیکا های سابقه دار به همت فعالین کارگریِ همان بخشهای صنعتی بازگشائی می شوند.که البته در محیط کار هم نیستند.یا مثلا شرکت واحد را در نظر بگیرید. بعد از سرکوب وحشیانه از طرف رژیم و اخراج دستجمعی و زندان و شکنجه رهبران آن (بخش ناچیزی از کارگران واحد مشغول کار هستند) و واگذار کردن آن به بخش خصوصی تا حدودی توانستند که آن را سرکوب کنند. اما همین کارگران واحد به شکل های مختلف با هم در ارتباط هستند. پس تشکل یابی می تواند به شکل های دیگری هم بروز کند. می تواند در محله های کارگری شکل بگیرد. می تواند در شهرک های کارگری شکل بگیرد. می تواند در تشکل های مستقلی که فعالین کارگری در آن فعالیت می کنند شکل بگیرد. و در واقع تشکل یابی در عین سیال بودن می تواند در بطن جامعه باشد و به شکل مبارزه سیاسی عموم مردم با استبداد بروز کند.
می خواستیم در حین صحبت تان چند سئوال مطرح کنیم اما دلمان نیامد صحبتان را قطع کنیم. سئوالی دیگری که پیش میاید اینست که ما پارسال صحبت از هسته های مخفی درون کارخانه ها و تولیدی ها و ... کردیم. بگذارید با مثال سئوال مان را مطرح کنیم، مبارزات کارگرهای فولاد خوزستان را در نظر بگیرید. وقتی کل این شرکت تعطیل شود چگونه می توان این هسته ها را سازمان داد؟ 
ببینید لزوما این نیست که شما بعنوان یک فعال کارگری حتما باید کارگر  آن کارخانه یا تولیدی باشید. خوب اگر امکان داشت که بسیار خوب است. ولی اگر امکان این نباشد می بایست راه های دیگری را جستجو کرد. مثلا شما کارگرهای فولاد را مثال می زنید. یک فعال کارگری ابتدا باید کانال یابی کند و بهتر باید گفت همیشه پوتین به پا باید داشته باشد و آمادگی برای ارتباط، و در یک کلام بدون کار حرفه ای تقریبا تشکل یابی سخت است.    ابتدا سعی می کنید محیط کار را شناسائی کنید و بعد بتوانید پیشرو ترین آنها را رد یابی کنید و تازه باید بتوانید کانالی برای ارتباط جستجو کنید و بعد در محیط قرار خواهید گرفت. مساله اصلی اینست که یک سازمانده خوب باشید، در محیط کار بودن 50 درصد قضیه است. به نظر من کاری که خیلی از فعالین کارگری از سال 83 به بعد کردند همین شکل کار بود. ما به یاد بیاوریم اول ماه مه سنندج را، به یاد بیاوریم سندیکای واحد را، نیشکر هفت تپه، فولاد خوزستان، کارگرهای پتروشیمی ماهشهر، ایران خودرو  و .... این واقعیت است که فعالین کارگری با گرایش های مختلف در تمام این مبارزات با سایه روشن های مشخص (سیاست و هدف)، با کمبود های مشخص حضوری فعال داشتند و این بسیار مهم بود و هست. اینکه به چه نتایج و یا چه نوع سازمانیابی و ... رسیدند آن بحث دیگریست.
اخیرا شاهد دستگیری شمار بسیاری از همین فعالین کارگری در کرج بودیم. و احتمالا خیلی از دوستانی که دستگیر شدند را می شناسید. چرا چنین دستگیری های فله ای انجام می شود.
اتفاقا به موضوع مهمی اشاره کردید. اینکه حکومت سرمایه جایگاه طبقاتی خود را خوب می شناسد شکی نیست و باز  اینکه طبقه کارگر را به عنوان دشمن طبقاتی خود تشخیص می دهد در این هم شک نیست. اما سئوال مهم اینجاست که طبقه کارگر جایگاه طبقاتی خود را می شناسد؟ طبقه کارگر دشمن طبقاتی خود را می فهمد؟ اگر این طور هست چگونه است که فعالین آن نمی توانند تشخیص بدهند ماموران و خبر چینان حکومتی را؟  همین حکومت از سال 83 به بعد که مبارزات کارگری شکل دیگری به خود گرفت مدام و بدون وقفه حرکت های مقاومت جویانه و تعرضی کارگران و فعالین کارگری را زیر نظر داشته و دارد و در پی هر مبارزه کارگری شماری از مبارزان و سازماندهدگان جنبش کارگری را ترور، دستگیر و روانه سیاهچال می کنند.این نوع هجوم های وحشیانه، به همه فعالان کارگری و فعالین سایر جنبشهای اجتماعی و به ما درس میدهد. نباید به خود اجازه خوش خیالی بدهیم.
و در مقابل، واکنش ما در قبال اوضاع کنونی چیست؟
ببینید شکاف ها و تضادهای واقعی رژیم و امکاناتی که برای گسترش مقاومت و اعتراضات جنبش های اجتماعی، بالاخص جنبش طبقه کارگر و توده های ستمدیده به وجود می آید. فرصتی بسیار خوبی است و ما باید بتوانیم استفاده کنیم. اما نباید ما را گمراه کند. ما نباید اجازه بدهیم فعالیتهای ما به بیراهه برود و ما را به قانون گرائی و علنی گرائی مبتلا کند. اگر در مبارزات خود به نقش پلیس سیاسی کم بها دهیم باید بار دیگر انتظار ضربات جدی دیگری را داشته باشیم. تجربه مبارزه طبقاتی در دنیا و ایران همه سر شار از نمونه های دردناک در این زمینه است.
در مقابل این هجوم وحشیانه به فعالین کارگری، ما باید چی رو تبلیغ کنیم؟
یکم ما در مقابل این فشارها و سركوب ها نباید کوتاه بیائیم و به قولی پا پس نکشیم و هم چنان روحیه مبارزاتی در برابر هجوم های وحشیانه رژیم را تبلیغ کنیم. جامعه باید از زبان ما این را بفهمد که مبارزه ما علیه ستم و استثمار یک جنگ واقعیست. ما هم چنان باید پیگیرانه خواسته ها و اهداف خود را روشن تر بیان کنیم و در نهایت متحدانه مبارزه علیه رژیم را در سطح جنبش های اجتماعی و جنبش طبقه کارگر به پیش ببریم.
ما باز هم از تجربیات شما چیزهای جدیدی یاد گرفتیم و بقول خودتان، « ما باید آینه‌هایی باشیم كه جوانان، فردای خود را در آن می بینند». امیدواریم بار دیگر شما را در وضعیت جدیدی ببینیم. و در پایان اگر صحبتی دارید بفرمائید.
من باز  همان پاسخ پارسال را تکرار میکنم که ما با تمام تلاش خود نتوانستیم از سرنوشتی که دیگران برایمان رقم زدنند خلاص شویم. سرنوشتی که لحظه لحظه آن بین کار و مبارزه گذشت و می گذرد. امیدوارم که شماها بتوانید آرزوهایتان را برآورده کنید. آرزوهائی که با تلاش و پیگیری و تجربه  در دسترس و آگاهی طبقاتی میسر می شود. و این شعار را همیشه باز خوانی کنید که قدرت طبقه كارگر در اتحاد و همبستگی و تشكیلات كارگران است.
جمعی از فعالین کارگری (جافک)  مردادماه 91

برای دسترسی به بخش اول این گزارش «زمانی که صدای ماشین ها خاموش می شود!» می توانید به سایت جمعی از فعالین کارگری(جافک) به آدرس زیر مراجعه نمائید.

 http://jafk1384.blogspot.com/2011/10/blog-post_30.html

 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر